ظهر شيطان را ديدم. نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برميداشت.
گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده اي؟ بني آدم نصف روز خود را بي تو
گذرانده اند... شيطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پيش از موعد! گفتم: به
راه عدل و انصاف بازگشته اي يا سنگ بندگي خــــدا به سينه مي زني؟ گفت: من
ديگر آن شيطان تواناي سابق نيستم. ديدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه
پنهاني انجام ميدادم، روزانه به صدها دسيسه آشکارا انجام ميدهند. اينان را به
شيطان چه نياز است؟
100129 بازدید
47 بازدید امروز
5 بازدید دیروز
188 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian