روزی یه مرده نشسته
بوده و داشته روزنامه اش رو می خونده كه زنش یهو ماهی تابه رو می كوبه تو سرش!
مرده می گه: برا چی این كار رو كردی؟
زنش جواب می ده: به خاطر این زدمت كه تو جیب شلوارت یه تكه كاغذ پیدا كردم كه توش
اسم جنى (یه دختر) نوشته شده بود ....
مرده می گه: وقتی هفته
پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی كه روش شرط بندی كردم اسمش جنی
بود.
زنش معذرت خواهی می کنه و می ره به کارای خونه برسه.
سه روز بعد، مرد داشت تلویزین تماشا می كرد كه زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگتر
می كوبه تو سرش به طوری که مرده تقریبا بیهوش می شه.
مرد وقتی به خودش میاد می پرسه این بار برای چی منو زدی؟
زنش جواب می ده: آخه اسبت زنگ زده بود!
با سلام عرض ادب مهربانی
ممنون سارا جان عالی بود مطالب
استفاده کردم...
امیر علی
سلام واقعا چه داستان چتی یادم باشه یه اسفند بات دود کنم به قول ان اقاه
سلام سارا هنوزهم بدنبال هدف هستي؟خوشحال ميشم خصوصي باهم صحبت كنيم
بابا عجب قلمي داري تويادم باشه واسه ات اسفند دودكنم
سلام به دوستان فكر نكنم هيچ جاي دنيا به اندازه ما به همديگر شكاك باشندبه هم دروغ بگن
خیلی زیبا و آموزنده بود. ما باید یاد بگیریم که چه دختر و چه پسر نه اونقدر به طرف مقابلمون شکاک باشیم و باعث آزارش بشیم و نه اونقدر زود باور باشیم که از این ضعفمون سوء استفاده بشه. .
این چیه نوشتی؟ جه داستان جالبیه واقعا اینا رو از کجا مینویسی دست داستان نویسان رو از پشت بستی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! جون مادرت دیگه ننویس اخه مسخرس
جالب بود
دوست داشتن ارزش بالائی دارد با کسی دوست باش که دوستت دارد
100151 بازدید
69 بازدید امروز
5 بازدید دیروز
210 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian