We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more
Welcome to the game
Please wait
By sending message, sending greeting cards, viewing profiles and adding members to your friend list , Gegli will give you scores. The scores which Gegli gives you depends on the level of the user that you make action to them. Scores you receive, will be divided to points scores, level scores and leaderboard scores based on the like level you specify, if you don’t specify your like level, they will be divided equally. In addition to making actions to the other members you can get scores by converting your Gohar credits ( which gives you daily) or buy new credits. If you turn fun button on, a game bar will show your scores in top of each page, but to see the full details and make changes and other actions you can click on “more information” button
With point scores you can buy different type of VIP accounts
With level scores, you can get to higher level, and with higher levels, users will get higher scores to connect with you.
With leaderboard scores you have a chance to get to the top 100 users list and if you have higher scores you will get to top 10 users of Gegli in first page of the social network.
Gohar credits will be added to your account one time every day if login to your home page and they can be converted to points, level and leaderboard scores.
روزي
روزگاري پسرك فقيري زندگي مي كرد كه براي گذران زندگي و تامين مخارج تحصيلش
دستفروشي مي كرد.از اين خانه به آن خانه مي رفت تا شايد بتواند پولي بدست
آورد.روزي متوجه شد كه تنها يك سكه 10 سنتي برايش باقيمانده است و اين درحالي بود
كه شديداً احساس گرسنگي مي كرد.تصميم گرفت از خانه اي مقداري غذا تقاضا كند. بطور
اتفاقي درب خانه اي را زد.دختر جوان و زيبائي در را باز كرد.پسرك با ديدن چهره
زيباي دختر دستپاچه شد و بجاي غذا ، فقط يك ليوان آب درخواست كرد. دختر كه متوجه گرسنگي
شديد پسرك شده بود بجاي آب برايش يك ليوان بزرگ شير آورد.پسر با تمانينه و آهستگي
شير را سر كشيد و گفت : �چقدر بايد به شما بپردازم؟ � .دختر پاسخ داد: �
چيزي نبايد بپردازي.مادر به ما آموخته كه نيكي ما به ازائي ندارد.� پسرك گفت: � پس
من از صميم قلب از شما سپاسگذاري مي كنم� سالها بعد دختر جوان
به شدت بيمار شد.پزشكان محلي از درمان بيماري او اظهار عجز نمودند و او را براي
ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بيمارستاني مجهز ، متخصصين نسبت به درمان او
اقدام كنند. دكتر هوارد كلي ، جهت
بررسي وضعيت بيمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد.هنگاميكه متوجه شد بيمارش از چه
شهري به آنجا آمده برق عجيبي در چشمانش درخشيد.بلافاصله بلند شد و بسرعت بطرف اطاق
بيمار حركت كرد.لباس پزشكي اش را بر تن كرد و براي ديدن مريضش وارد اطاق شد.در
اولين نگاه اورا شناخت. سپس به اطاق مشاوره
باز گشت تا هر چه زود تر براي نجات جان بيمارش اقدام كند.از آن روز به بعد زن را
مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پس از يك تلاش طولاني عليه بيماري ،
پيروزي ازآن دكتر كلي گرديد. آخرين روز بستري شدن
زن در بيمارستان بود.به درخواست دكتر هزينه درمان زن جهت تائيد نزد او برده
شد.گوشه صورتحساب چيزي نوشت.آنرا درون پاكتي گذاشت و براي زن ارسال نمود. زن از باز كردن پاكت و
ديدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت.مطمئن بود كه بايد تمام عمر را بدهكار باشد.سرانجام
تصميم گرفت و پاكت را باز كرد.چيزي توجه اش را جلب كرد.چند كلمه اي روي قبض نوشته
شده بود.آهسته انرا خواند�بهاي اين صورتحساب
قبلاً با يك ليوان شير پرداخت شده است: